قتل و کشتار هولناک در پایتخت خلافت عباسی
مغول به بغداد یورش بردند و آثار تمدن و عمران و آبادانی را بر باد دادند؛ کتابخانهها را آتش زدند و مردم را سلاخی کردند.
٧٦٤ سال پیش در چنین روزهایی مغول وحشیانه به بغداد پایتخت عباسیان یورش بردند و در نتیجهی آن این شهر پرآوازه پس از پنج قرن رونق و شکوه سقوط کرد و ساکنانش به خاک و خون کشیده شدند.
در چنین روزی ٢٩ ژانویه ١٢٥٨ لشکر هلاکو به دروازههای بغداد رسید و آن را محاصره کرد. آنان شهر را گلولهباران کردند تا این که در ١٠ فوریه وارد پایتخت خلافت عباسی شدند.
مقدمات حمله
دکتر وفاء عدنان حمید استاد تاریخ اسلامی میگوید: پس از صدور فرمان منگو خان بزرگ قوم مغول برای حمله به خاور اسلامی، برادرش هولاگو برای فتح سرزمینهایی که از رود جیحون تا مصر امتداد داشت حرکت کرد.
وی در گفتگو با الجزیره میگوید: مونگو خان به لشکریانش دستور داده بود با کسانی که تسلیم میشوند و قوانین مغول را میپذیرند نرمش داشته باشید و کسانی که سرپیچی میکنند، خود و زن و فرزند و نزدیکانش را با نهایت سنگدلی قتل عام کنید. هولاکو با این فرمان به سمت عراق حرکت کرد.
گفتنی است که بغداد و خلافت عباسی در آن برهه وضعیت دشواری را سپری میکرد. خلافت عباسی با قویترین لشکر زمان روبرو بود و مغولان تمام زمینهای زراعی را زیر آب برده و محصولات را پایمال کرده بودند.
دکتر وفاء میافزاید: از جهت سیاسی در داخل دستگاه خلافت دو موضع در برابر مغولان شکل گرفت: موضع نخست ایستادگی: کسانی مانند خلیفه معتصم احمد و دویدار ترکی فرمانده لشکر عباسیان بر این باور بودند که باید با تمام توان و شجاعت در برابر مغول ایستادگی کرد.
موضع دوم سازش و در رأس آن کسانی چون وزیر مؤید الدین ابن علمی قرار داشتند که از خلیفه خواستند مال و اموال کلانی به مغولان پیشنهاد دهد و از شر آنان در امان بماند. اما مغولان تصمیم گرفته بودند که کار با حملهی نظامی خاتمه دهند.
محاصره و عذاب
دکتر هلال کاظم شبلی تحلیلگر مسائل تاریخی میگوید: بغداد اولین شهری نبود که هولاکو خان و جانشین چینی او جوخان بر آن چیره میشدند. این حمله برنامهای برای سیطره بر تمام شهرهای اسلامی آن روز تا رسیدن به پایتخت خلافت عباسی بود.
وی در گفتگو با الجزیره تشریح کرد که بغداد ١٢ روز محاصره شد و از خلیفه خواستند تسلیم شود اما در آغاز بپذیرفت. اما زمانی که دید لشکرش در حال شکست و فروپاشی است موافقت کرد که تسلیم شود؛ اما هلاکو که در آستانهی پیروزی قرار داشت نپذیرفت و بغداد را اشغال کرد و شهر را ویران و ساکنانش را به طرز فجیعی به خاک و خون کشید.
شبلی میافزاید: ساکنان بغداد اخبار هولناک کشتار هلاکو در شهرهای دیگر مانند حکومت خوارزمشاهیان و قبائل لر را شنیده بودند و میدانستند که طایفهی حشاشین در سرزمین فارس را که در "قلعهی مرگ" پناه گرفته بودند از دم تیغ گذارند. به جز نصیر الدین طوسی که از سال ١٢٥٦ با هلاکو همراهی کرد و در رکاب او وارد بغداد شد.
به گفتهی وی اخبار وحشیگری هولاکو ترس و هراس شدید و هیاهوی زیادی در بغداد ایجاد کرده بود؛ به جای آمادگی برای جنگ با متجاوزان و دفاع از شهر، بخشی از مردم شهر به ویژه پس از موفقیت همدستان هولاکو در سراسیمه کردن مردم از شهر گریختند و همین امر باعث مختل شدن لشکر عباسی شد. افزون بر این از سوی خلیفه برنامهی جامعی برای دفاع از شهر و تأمین هزینهی نظامی تدوین نشده بود.
شبلی بر این باور است که محاصره و گرسنگی دو علت مهم پیروزی هولاکو در آن جنگ بود. علاوه بر آن شماری از خائنان هم با هولاکو همدست شدند که بخشی وسیعی از اطرافیان خلیفه و فرماندهان وقت هم در میان آنان بودند.
کشتار و ویرانی
دکتر موفق سالم جوادی استاد تاریخ حکومت عباسی میگوید: مردم بغداد به مدت چهل روز قتل عام شدند و مغول بدون در نظر گرفتن هیچ حرمت و اعتباری به روی مردم شمشیر میکشیدند؛ مگر کسانی که با آنان همکاری میکردند یا به خارج از بغداد گریخته بودند یا در زیرزمینها، تونلها، چاهها یا جاهای دیگر ناپدید شده بودند.
جوادی در گفتگو با الجزیره تشریح کرد جادهها و میادین شهر از خون مردان و زنان و کودکان سرخ شده بود؛ برخی از مردم به پشت بامها پناه برده بودند که سربازان مغول به آنان دست یافتند و همه را از دم تیغ گذراندند و خون از ناودانها جاری شد.
وی افزود: مغولان خلیفه را دستگیر کردند و در کیسه انداختند و آن قدر لگد زدند تا جان سپرد. پیش از آن هم هیأت همراه او را که تسلیم شده بودند قتل عام کردند. در میان آنان سه هزار نفر از چهرههای سرشناس بغداد و فقها و علما حضور داشتند اما مغولان بدون آن که برای آداب و رسوم ویژهی برخورد با هیأتهای اعزامی و افراد تسلیم شده به ویژه بزرگان قوم حرمتی قائل شوند همه را قتل عام کردند.
در چنین شرایطی خیابانها و کوچهها آکنده از اجساد بود و وبا و طاعون شیوع یافت. بسیاری از ساکنان بغداد به شام و مصر فرار کردند. مغولان به قتل عام مردم اکتفا نکردند بلکه به کتابخانههای هم یورش بردند و همهی کتابها و آثار خطی را در دجله انداختند تا جایی که گفتهاند از انبوه کتابها پلی درست شده بود که مردم از آن عبور میکردند. به خاطر جوهر کتابها رنگ آب سیاه شده بود. آنان سپس مناطق مسکونی را ویران کردند و همه کس و همه چیز را به آتش کشیدند. مسجد جامع امام عبد القادر گیلانی و مرقد امام موسی کاظم را به اسطبل اسب تبدیل کردند و هیچ حرمتی برای مقدسات قائل نشدند و به این ترتیب بغداد در نتیجهی وحشیگری و بیرحمی مغولان به ویرانهای تبدیل شد و به خاک سیاه نشست.
جوادی تأکید میکند این وحشیگری مخصوص مغولان نبود بلکه در حملهی امپراطوری روم هم بغداد در اوج رونق و شکوه به چنین سرنوشتی دچار شد. در جنگهای صلیبی نیز جنایاتی هولناکتر این را شاهد بود. همهی اینها در راستای جنگهای روانی و با هدف نابودی تمدن اسلامی برای چیره شدن بر سراسر جهان انجام میگرفت.
وی ادامه میدهد: پس از چهل روز مغول شمشیر خود را در نیام کشیدند و امان عمومی اعلام کردند. مردم از مخفیگاههای خود بیرون آمدند در حالی که شکل و رنگشان به خاطر گرسنگی و دوری از آفتاب تغییر کرده بود تا جایی که برخی همدیگر را نمیشناختند.
شهر دوباره شروع به زنده شدن کرد و رفته رفته به سمت آبادی پیش رفت. تلاش برای دمیدن روح جدید به تمدن بغداد بیهوده بود زیرا علما و صنعتگران و هنرمندان همه به شام و مصر گریخته بودند. با این حال شعلهی حیات متمدن در بغداد خاموش نشده بود و بار دیگر سوختنش را آغاز کرد. اما این سرزمین کهن ثبات سیاسی و امنیتی خود را از دست داده بود و به مدت دو قرن مورد حملات پیاپی کسانی قرار داشت که به ثروتها و برکات این سرزمین چشم طمع دوخته بودند.
تناقض
استاد تاریخ حکومت عباسی خاطر نشان میکند: در اینجا تناقضی مهمی وجود دارد که باید به آن اشاره کنم و آن تغییر و دگرگونی غیر معمول دو طرف معادله یعنی اشغالگران غالب و مردم مغلوب است. دیری نپایید که مهاجمان پیروز از فرهنگ ملت مغلوب متأثر شدند و دینشان را با آغوش باز پذیرفتند. در فرهنگ آنان ذوب شدند و تلاش کردند گناهان و جنایات پیشین خود را پاک کنند. جوادی در پایان میگوید: مغولان ٣٠ سال پس از اشغال بغداد به ویژه در زمان سلطان غازان مسلمان شدند و اسلام را در سرزمین هند و قفقاز گسترش دادند حتی در برابر حملات اقوام شمالی هم سد محکمی تشکیل دادند و اسلام را تا اطراف مسکو گسترش دادند.
نظرات